خلاقیت یعنی رسیدن به ایدههای نو و نوآوری یعنی بتونیم اون ایدهها رو عملیاتی کنیم. اگه یه نفر خیلی خوب ایده میده ولی هیچکدومشون رو عملی نکرده، ظرفیت نوآوریش صفره. خلاقیت انگیزه میخواد: انگیزه دو جوره، بیرونی و درونی. حواسمون باشه، انگیزه بیرونی یا همون استراتژی چماق و هویج دشمن خلاقیته! برای خلاقیت باید رفت سراغ انگیزه درونی. سازمانها اگه از کارمنداشون خلاقیت میخوان باید اونا رو سر کاری بذارن که براشون لذت بخشه! وقتی کارمند انتقادی داره و سازمان بگه همینی که هست، نباید انتظار خلاقیت داشت. برای افزایش انگیزه درونی باید به نیروتون کار چالشی بدین، نه یه کار تکراری. از اون طرف باید براش هدف رو مشخص کنید و برای انتخاب مسیر دستش رو باز بذارین (آزادی عمل) و منابعی که میخواد رو هم بهش بدین. نمیشه بگیم تو آزادی هرکاری میخوای بکنی بکن بعد هرچیزی خواست بگیم پول نداریم. تو کارهای تیمی هم باید آدمها رو با تواناییها و نگرشهای مختلف کنار هم بذارین، فقط اگه دو نفر که تو همه چیز باهم مشکل دارن رو تو یه تیم بذارین، ممکنه کار انجام بشه، ولی کسی از خلاقیتش استفاده نمیکنه! چون خلاقیت ریسک داره و کسی نمیخواد جلوی رقیبش شکست بخوره!